نوشته های " الف "



وقتی جامعه خالی از شخصیت های غنی فرهنگی شود و قدر گنجینه های فرهنگی خود را نداند ، لایه ی بسیار مهم اندیشه وران به تدریج کمرنگ و کمرنگ تر می شود ، طبقه ی که در جامعه باید صدای مردم شود برای حاکمان جامعه و کمک حال حاکمان جامعه شود برای مدیریت بهتر جامعه در راستای پیشرفت و پیشبردهایی که یک ملت برای رفاه به آن نیازمند است .

شاید مشکلاتی که ما درگیر آن هستیم به خاطر نبود اندیشه وران باشد ، نبودی که در آینده اگر فکری به حال آن نکنیم برای جامعه ی ما گران تمام می شود.

همین العان با پیدایش سلبریتیسم کم آفتی به پیکره ی فرهنگی ما نخورده !!!

یک مشت مانکن دو زاری و یه شاهی که هیچ موقع درک نکردم چطور تریبون های فرهنگی افتاده دست این ها !!!



من مکیده ام ز قلب او ، هزار آرزوی او

شعری از رضا براهنی


به جز دو دست من، دو چشم من، لبان من
به جز دو دست او، دو چشم او، لبان او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که من مکیده ام ز قلب او، هزار آرزوی او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که این درخت خشک را
من آفریده ام
کس از کسان شهر را خبر نشد
که آبشار شیشه ها فرو شکست و ریخت
و یک زن از خرابه های قلب من رمید
و مردی از خرابه های قلب او گریخت
به جز دو قلب ما، درون خانه ای ز خانه های شهر،
کس از کسان شهر را خبر نشد
که کشتن است عشق، عشق کشتن است
کس از کسان شهر را خبر نشد
که مردن است عشق، عشق مردن است
کنون ایستاده ام میان چار راه شهر
شفای من، درون خانه ای ز خانه های شهر نیست
شفای من درون قلب عابران چار راه نیست
شفای من درون ابرهای روی کوه هاست
شفای من درون برف هاست
ایستاده ام میان چار راه شهر
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر! و نعره می زنم
که گرچه مرده قلب من، ولی نمرده روح من
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر


سخن من نه از درد ایشان بود

شعری از احمد شاملو


برویم ای یار، ای یگانه‌ی من!
دست مرا بگیر!
سخن من نه از درد ایشان بود،
خود از دردی بود
که ایشانند!
اینان دردند و بودِ خود را
نیازمند جراحات به چرک‌اندر نشسته‌اند.
و چنین است
که چون با زخم و فساد و سیاهی به جنگ برخیزی
کمر به کین‌ات استوارتر می‌بندند.

برویم ای یار، ای یگانه‌ی من!
برویم و، دریغا! به هم‌پاییِ این نومیدیِ خوف‌انگیز
به هم‌پایی این یقین
که هر چه از ایشان دورتر می‌شویم
حقیقت ایشان را آشکاره‌تر
در می‌یابیم!

با چه عشق و چه به‌ شور
فواره‌های رنگین‌کمان نشا کردم
به ویرانه‌رباط نفرتی
که شاخساران هر درختش
انگشتی‌ست که از قعر جهنم
به خاطره‌یی اهریمن‌شاد
اشارت می‌کند.

و دریغا ــ ای آشنای خون من ای همسفر گریز! ــ
آن‌ها که دانستند چه بی‌گناه در این دوزخ بی‌عدالت سوخته‌ام
در شماره
از گناهان تو کم‌ترند!


زمین ادامه دستی است که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
و من ادامه زیباترین ترانه های ترس خورده بابابزرگ به ترکه های ناظم و درد بلند جریمه
به وحشت سود و زیان تاجر زنگ حساب
به کوچه های خشک آب شاهی و یخ بر خر
سکوت ماندگار پدر
و فرفره های بی باد میرسم.
چه کسی آیا
سه ماه تعطیلی ده سالگی ام را از تخم مرغ فروش و تاجر بازار امتحان حساب بازپس میگیرد
جز من که از زمین تو می رویم.
زمین ادامه یک شعر است که عشق را ادامه شبنم می داند

و سرخ ترین شال را برای شانه های فقیرت می بافد در سرخ باد سرود و سپیده.
زمین ادامه یک ریشه است تا همیشه بیشه.
زمین ادامه یک سفره است که گرده نان را به گرده گرفته است.
صحرا به انفجار تر باران ایمان دارد.
چشم بادامی من
زمین ادامه یک گنبد ستاره است و دشمن ادامه شهرزاد هزار و یک شب خواب است
زمین اما .
به گندم میرسد
زمین… به سفره مردم میرسد

ای دوست
درای شب اندوهان را
از من بپرس
که در کوچه ی عاشقان تا سحرگاه
رقصیده ام
و طول راه جدایی را
از شیون عبث گام های من
بر سنگفرش حوصله ی راه
که همپای بادها
در شهر و کوه و دشت
به دنبال بوی تو
گردیده ام
و ساعت خود را
با کهنه ساعت متروک برج شهر
میزان نموده ام

ای نازنین
اندوه اگر که پنجه به قلبت زد
تاری ز موی سپیدم
در عود سوز بیفکن
تا عشق را بر آستانه درگاه بنگری


پی نوشت : به راستی چگونه میتوان نصرت رحمانی را شناخت ؟ با شعرهایش به چه ابعادی از وجودیت نصرت می توان پی برد ، درست است که در شعر حتی می توان گفت بیشتر از یک داستان می توان با روحیه ی شاعر آشنا شد ، نصرت رحمانی را می توان طاغی تنهای ایران نامید طاغی تنهایی بسیار شکننده و لطیف که البته معلوم نیست این زخم هایی که در نوع خود خاص هستند بیشتر بیانگر چه فریادی هستند ولی تنهایی که نصرت رحمانی در شعر خود نقاشی میکند رو هم می توان در حسین پناهی دید . 

میروم چند شعر دیگر از نصرت بخوانم امیدوارم بتونم حداقل مقاله ای جمع و جور در آینده از نصرت منتشر کنم 

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

بیگانه ناخن رز زندگی نامه حضرت معصومه راهکارهای امن ویرا پنگوئن خانم :) مصولا شرکت DrMartens Frank Karen